واژه

ادبیات.شعر.مطالب گوناگون.سرگرمی.شعرهای فرزانه طاهری.مطالب دینی.مطالب علمی.دانلود کتاب.دانلودشعر.
چه صبوربودابرچشمم...

 

 

توکنارمن نشسته خبرازدلم نداری

زچه روبه من نگاهی نکنی به چشم یاری؟

زندای دل شنیدم که به من به یاس میگفت :

به همیشه باتوبودن نبودامیدواری..

دل من به جستجویت به هزارراه میرفت

تاکجاتودورگشتی که نشان وره نداری!

 

چه صبوربودابرچشمم که نگاه داشت بغض خودرا !

تونبوده ای پریشان خبرازدلم نداری..

به کبوتران دستت که زدست من گریزند

به هزارطعنه گفتی که به من نظرنداری

 

نگذارآه سردم برودزسینه بیرون

که توحرمت دلم رابخدا نگه نداری..